ღ♥ღ♥ ســــاتیـارجـــــون ღ♥ღ♥

سه شنبه 21 خرداد

سلام عزیزدلم.. امروز صبح با صادق  جون تو رو بردیم مرکز بهداشت و واکسن یک سالگیت رو زدی.. وزن و قدت هم کنترل شد که متاسفانه زیاد خوب نبود! و گفتن یه ماه دیگه برای کنترل ببریمت.. وزن : ده کیلو و هفتصد.. قد: 79 سانت.. دور سر: 49 سانت توی شش ماهگی وزنت نه کیلو و صد گرم بود.. قدت: 72 سانت .. دور سر: 46 سانت خیلی دوستت داریم گل خوش عطر و بو.. ...
2 آبان 1392

هدهد فارسی، برنامه تولدت مبارک

سلام ساتیارعزیزم.. دو هفته پیش، عکست رو برای شبکه هدهد فارسی ، برنامه تولدت مبارک فرستادم.. امروز توی برنامه ی تولدت مبارک برات جشن گرفتن و بهت تبریک گفتن.. نفر هشتم بودی.. برنامه رو ضبط کردم.. دستشون درد نکنه، خیلی خوشحالمون کردن.. هدیه جون، مجری خوب و مهربون برنامه ، این شعر زیبا رو برات خوند: سلام به ساتیار قشنگ گل پسر خوب و زرنگ مثل کبوتر حرم نداری هیچ غصه و غم اومده تو دشت و دمن بازی کنه روی چمن همه بگین ای گل تـک روز قشنگت مبــارک.. تکرار این برنامه ، امروز: ساعت یازده و پنج دقیقه ساعت سیزده و پن...
2 آبان 1392

چهارشنبه 29 خرداد

سلام عزیزدلم.. این روزا حواسم به اینه که بیشتر به تغذیه ت برسم.. غذاها و دسرهای جدید و با طعم های مختلف برات آماده می کنم و خدا رو شکر وضعیت غذاخوردنت کمی داره بهتر میشه.. چندوقته که یه کار خطرناک یاد گرفتی! بازی با اجاق گاز!!!! .. (باز کردن شیر گاز، گرفتن دستگیره جلوی اجاق و محکم تکون تکون دادن).. واسه همین حواسمون هست که نری توی آشپزخونه، وقتایی که گاز خاموشه، شیر اصلی گاز رو می بندیم.. و موقع آشپزی ، معمولا قابلمه ها رو  روی دو شعله ی عقبی میذاریم.. البته فقط توی طبقه پایین خونه ، می تونی این کارا رو بکنی، توی اشپزخونه ی بالا ، دستت نمی رسه.. این کارا، به این قیافه ی مظلوم میاد؟!:   ...
2 آبان 1392

جمعه 17 خرداد

سلام گل پسر.. عیدت مبـــــــــارک.. یه ساعت قبل، بردمت حموم و حسابی آب بازی کردی.. حالا هم نازتر از یه فرشته خوابیدی.. تا فرصت هست کمی از خاطرات این روزات می گم.. -پریروز (چهارشنبه 15 خرداد)، خاله مریم جون، اکرم جون و نرگس جون اینجا بودن و روز خیلی خوبی شد.. همه ی حواس آرمین جون به تو بود و همه ی حواس تو به امیر حسین جون، نسیم جون و فرزادجون.. خاله جون برای تولد یک سالگیت یه هدیه ی خیلی قشنگ بهت داد.. مرســــــــی خاله جـــــــون :   -هنوز هم روزی چند بار تاب می خوری .. خیلی پیش میاد که در حال تاب خوردن خوابت می بره، اونوقت آروم میذاریمت توی گهواره ..مثل الان.. -از وقتی چند روزه بودی...
2 آبان 1392

پنج شنبه 2 خرداد نود و دو

سلام ساتیارجونم.. فردا روز پدره..  این روز قشنگ رو از طرف تو و داداشی ها و خودم به باباجون و همه ی پدر های خوب و مهربون تبریک میگم..  و برای آمرزش و شادی روح پدرهایی که در بین ما نیستند دعا می کنم.. امشب به بهانه ی روز پدر یه جشن کوچیک گرفتیم .. صادق جون، این دفعه دو مدل کیک پخت و با گیلاس و ژله تزئینش کرد .. دو تا هدیه ی ناقابل هم به باباجون تقدیم کردیم (یه جفت کفش و یه دونه پیراهن). باباجون خیلی دوستت داریم .. انشالله که همیشه سالم و شاد باشی و سالهای سال سایه ت بالا سرمون باشه. خیلی دوستت داریم پسر نازم.. ...
2 آبان 1392