ღ♥ღ♥ ســــاتیـارجـــــون ღ♥ღ♥

چهارشنبه پنجم تیرماه

سلام عزیزدلم. تا یه کم اشتهات خوب میشه و میخوای جون بگیری، دوباره گرفتار درآوردن دندون میشی و بی قراری هات شروع میشه.. الانم با بدن تب دار یه کم شیر خوردی و خوابیدی..فدات بشم عزیزکم! کاش می شد من به جای تو دردش رو تحمل کنم.. درسته که میلی به خوردن غذا نداری؛ ولی من که کوتاه نمیام! اینقدر برات غذاهای خوشمزه و مقوی درست می کنم تا شاید از یکیش خوشت بیاد و دو قاشق نوش جونت کنی.. جالبه که با این کم اشتهاییت، توی مسابقه ی نی نی شکمو شرکت کردی.. نمیدونی چقدر شرمنده ی محبت فامیل ، دوست ، همکار ،  عزیزانی که سال های قبل دانش آموزم بودن و الان برای هم مثل خواهریم، دوستان اینترنتی و ... شدم. دستشون درد نکنه. ممنون مهر و محبت ...
2 آبان 1392

شنبه اول تیر نود و دو

سلام عسل عسل.. امروز ، مثل روزای قبل ، نرفتی وسط سفره بشینی.. ماست و سالاد و سبزی ها رو  وسط سفره با هم مخلوط نکردی.. گفتیم چه خوب!  .. فقط با قاشق به ظرف خالی خورش خوری می کوبیدی.. گفتیم بذار بکوبه، گفتیم اگه بابا با کفگیر بکوبه توی اون ظرف طوری نمیشه، چه برسه به ضربه های قاشق این جوجه کوچولو.. نهار قورمه سبزی داشتیم.. باباجون داشت برنج ها رو می کشید و منم داشتم سوپ تو رو پشت قاشقی می کردم، که یه دفعه دیدیم قاشق پایین اومد و ظرف ریز ریز شد.. از ترس اینکه به ریزه های شیشه دست نزنی، سریع جمع و جور کردیم .. بابایی خوشحال بود که: ماشاالله زور پسرم زیاد شده.. وقتی همه چی روبه راه شد، یادمون اومد...
2 آبان 1392

حاجی لک لک

حاجی لک لک؛ تو کجایی؟ رو بلندی چی می خوری ؟ نون قندی مال من کو ؟ توی آبکش آبکشت کو؟ گربه برده اگه گربه رو ببینم سر دمشو می چینم ...
2 آبان 1392

جشن تولد

سلام سلام به ساتیار سلام به گل بی خار ساتیارِ خوب و قشنگ اومده سال نهنگ شیرین و خوش زبونه شادی آورده خونه الهی که تا ابــــد دور باشه از چشم بد ای پسر بانـــــــــمک تولــــدت مبــــــــــارک  جشن خانوادگی به مناسبت اولین سالگرد تولد ساتیارجون:    هدیه های ناقابل ما به ساتیارجون: یه اسب سفید ناز که دو تا کاربرد داره: یه ...
2 آبان 1392

جمعه 31 خرداد

سلام شیرین تر  از عسلم.. دیروز صبح، داداش علی هوای زیارت کرد و رفت حرم امام رضا(ع) و بعدازظهر برگشت.. هم کنار ضریح برات دعا کرده بود، هم برات سوغاتی خریده بود؛ یه دوربین عکاسی، تا ازت عکسای خوشگل خوشگل بگیریم.. آخه دوربین قبلی مخصوص فیلمبرداری بود که عکس هم می گرفت.. مرســـی داداشـــی.. چند تا از عکس های دوربین قبلی و جدید: کامیون سواری آقا ساتیار:         پایکوبی آقا ساتیار  وقتی جلوی دریچه ی کولر می گیرنش:   علاقه ی آقا ساتیار به خرابکاری .. ببخشید! به تعمیر: &n...
2 آبان 1392

چهارشنبه 22 خرداد

سلام گل قشنگم.. از حال و هوای این روزا و هفته هات: - یه مرغ  رو تصور کن که بالهاشو باز کرده و دنبال جوجه ش داره راه میره.. حالا وضعیت منم همینه.. یکسره با دستا و انگشتای باز دنبال توام.. خصوصا وقتایی که کوتاه نمیای و از پله ها بالا میری! - چون توی خواب خیلی غلت میزنی ، شبا دور تا دور تشکت، بالش می چینم. ولی تازگی ها از روی بالشت ها هم رد میشی و مجبورم ، چند بار برگردونمت سر جات.. - تازگی ها خیلی حرف می زنی.. البته نه اونجور که بفهمیم چی میگی.. کلی با آب و تاب با مجری های تلویزیون صحبت می کنی و همراه با حرکت دست های کوچولوت براشون توضیح میدی.. ( عزیزکم واضح تر بگو.. خیلی دوست دارم بدونم چی میگی.. ) -راستی ،...
2 آبان 1392