ღ♥ღ♥ ســــاتیـارجـــــون ღ♥ღ♥

یکشنبه 14 مهر 92

سلام ماه زیبای من.. سه چهار روزه که گرفتار سرماخوردگی هستیم.. صادق از چهارشنبه، بابا از پنج شنبه، علی صبح جمعه، تو بعدازظهر جمعه، و من از شنبه سرماخوردگیم شروع شد (بابا بهم میگه چون به خاطر دستت، هر روز ویتامین ث میخوری بیشتر مقاومت کردی).. این دفعه، با اینکه نوع سرماخوردگیمون نسبتا شدیده و همراه با کمردرد هست، دکتر نرفتیم و چیزایی که خوبه مثل آبلیمو عسل و چیزای دیگه مصرف میکنیم  .. خدا کنه فردا دیگه عوارض سرماخوردگی کمتر بشه.. فرداشب قراره برم دکتر از دستم عکس بگیره، اگه صلاح بدونه گچش رو باز کنه.. ولی بابا میگه فکر نکنم .. میگه از بس از این دست کار کشیدی امکان داره از حالا گچش رو باز نکنن.. توی این مدت کمتر م...
2 آبان 1392

دوشنبه 8 مهر 92

سلام ساتیارجونم.. از این هفته هات: -مجبور شدیم جای مبل رو عوض کنیم. چون تازگی ها میری روی اُپن، برای خودت قدم می زنی (اینجا حواست به کتاب پرت شد که نشستی): -وقتی میخوای انگشتت رو توی پریز کنی، یا وقتایی که داریم سینی چایی رو میاریم، تو مرتب می گی: جیز جیییززززز جییییزززز ، بابا میگه نمیخواد بگی جیز، دست نزن! -حسابی قندخور و شکلات خور شدی.. باید یه فکری بردارم.. این جوری پیش بره دندونات زود خراب میشه.. تازه ، تا چشمت به نوشابه میفته، یه پایکوبی و جیغ های خوشحالی می کشی که بیا و ببین.. - با این اسباب بازیت خیلی خوب یاد داری بازی کنی.. تق تق ، تق تق.. هزار هزار ماشاالل...
2 آبان 1392

سه شنبه 2 مهر 92

سلام ساتیارجونم.. چندتاخاطره هست که تا یادم نشده، باید بنویسم.. ولی نمیذاری! اصلا دوست نداری من پای لپ تاپ یا کامپیوتر بشینم!! حتی دوست نداری به گوشیم دست بزنم!!! خودت تنهایی بازی نمی کنی.. دلت می خواد یه جورایی همیشه کنارت باشم!!! وقتایی هم که خوابی، باید به کارای دیگه برسم.. حالا چکار کنم؟؟؟ نیروهای کمکی هم که دیگه باید برن دانشگاه و مدرسه!!! .. شاید بهتر باشه که فعلا واست توی دفترچه خاطرات بنویسم! خیلی دوستت دارم هدیه ی زیبا و ناب خدا.. ...
2 آبان 1392

دوشنبه 22 مهر 92

سلام فرشته ی پاک و دوستداشتنیِ من.. -چند وقته که یاد گرفتی حلقه های رنگی و این ظرف های رنگی رو، روی هم بچینی (گاهی درست، و اکثرا اشتباه) و اگه مثل اینجا برات مرتب بچینم، دیگه مثل قبل، اونا رو پرت و پلا نمیکنی.. آفرین عزیزکم! (از بازی کردنت با حلقه ها عکس نگرفته م ، حالا انشاالله باشه بعد)   -دیروز واسه کنترل وزن بردیمت مرکز بهداشت. خدا رو شکر همه چی نرمال بود. -عاشقِ دویدن توی فضای سبزی.. تا میخوری زمین، سریع بلند میشی و دوباره بدو بدو میکنی!   -اسباب بازی های جدید، مبارکت باشه عزیزم:   ...
2 آبان 1392

جمعه 26 مهر 92

سلام گل همیشه نازم.. چند تا عکس.. تخمه خوردن و قدم زدن روی چمن: (امروز)   عاشــــق این عکستم:   چند روزه که شبکه کودک "قاصدک" رو میبینی البته فقط از برنامه ی شاد آموزش زبان انگلیسی خوشت میاد: (دیروز)   همین جوری: میگم مگه جا قحطه که اومدی اینجا کامیون بازی می کنی!: (دیشب)   چند روز قبل، آینه ت رو روی دیوار هال نصب کردیم: سیب زمینی می خوری؟ نوش جوووونت.. :   بازی با یویو:   ...
2 آبان 1392