سه شنبه 18 تیر 92
سلام به دوستان.. و سلام به ساتیار که از بوئیدن و بوسیدنش سیر نمیشم.. نیم ساعتی هست که داریم با هم توپ بازی می کنیم.. الان برات سی دی خاله ستاره رو گذاشتم تا سرت گرم بشه و بیام چندخطی برات بنویسم و زود برگردم پیشت.. اما از کارای این روزات: -آب بازی:(فقط لحظه ی گرفتن عکس کلاهتو رو سرت گذاشتم) -خط خطی کردن دیوار و کاغذ: -سایه بازی: پریشب که این کارت خیلی خنده دار بود. می خواستیم بخوابیم ولی همه ی حواست به سایه ت بود. همونجور که سرت رو برگردونده بودی و به کوچک شدن سایه ت نگاه می کردی، از دیوار فاصله می گرفتی .. باز دوباره برمی گشتی طرف دیو...