دوشنبه 8 مهر 92
سلام ساتیارجونم..
از این هفته هات:
-مجبور شدیم جای مبل رو عوض کنیم. چون تازگی ها میری روی اُپن، برای خودت قدم می زنی (اینجا حواست به کتاب پرت شد که نشستی):
-وقتی میخوای انگشتت رو توی پریز کنی، یا وقتایی که داریم سینی چایی رو میاریم، تو مرتب می گی: جیز جیییززززز جییییزززز ، بابا میگه نمیخواد بگی جیز، دست نزن!
-حسابی قندخور و شکلات خور شدی.. باید یه فکری بردارم.. این جوری پیش بره دندونات زود خراب میشه.. تازه ، تا چشمت به نوشابه میفته، یه پایکوبی و جیغ های خوشحالی می کشی که بیا و ببین..
- با این اسباب بازیت خیلی خوب یاد داری بازی کنی.. تق تق ، تق تق.. هزار هزار ماشاالله از من و بابا و داداشی ها بهتر بلدی..
-(با عرض معذرت) این که تازگی ها یاد داری فین کنی ، خیلی برامون جالبه.. یه مورد دیگه این که وقتی جیش میکنی میری شلنگ دستشویی رو دستت میگیری، یعنی بیا پوشکم رو باز کن و منو بشور.. هفته ی قبل برای اینکه اینو بهمون بگی ، فقط پوشکت رو میکشیدی ..
-با دو کارت خیلی ذوق کردم. وقتی به موهام کلیبس زدی (قبلا فقط کلیبس رو باز میکردی).. و یکی دیگه اینکه سر سفره یه نون کوچولو میذاری دهنم، تازه میخوای که من نصفش رو بخورم و خودت بقیه ش رو بخوری.. جوووووونم..
-وقتی یه آهنگ شاد میشنوی( مثلا کامران هومن، آهنگ نمیدونم چرا) اینقد مثلا بشکن می زنی، دست میزنی و پایکوبی می کنی که به همه مون انرژی میدی .. فدات بشم شیرینکم..
-راستی، طبقه پایین رو خالی کردیم و دادیم دست مستاجر.. اولین کارمون هم ، نصب تاب تو بود:
فعلا بسه..
خیلی دوستت دارم نازگلم..