ღ♥ღ♥ ســــاتیـارجـــــون ღ♥ღ♥

یکشنبه 13 مرداد

سلام گل نازم از حال و هوای این روزا: -چند روزه خیلی بی قراری و بهانه می گیری.. احتمالا به خاطر دندون درآوردنته. -چندوقته درب یخچال رو قفل می کنیم.. آخه دوست داری هرچی توی یخچال هست بریزی پایین (مثل وسایل توی کابینت). -عصر روز سه شنبه (اول مرداد) واسه کنترل، بردمت چشم پزشکی.. خدا رو شکر مشکلی نداشتی. -سه شنبه (8 مرداد) افطاری خونه مادرجون بودیم.. خاله جون و دایی جون هم دعوت بودن.. شب خیلی خوبی بود. فقط حیف که باباجون کار داشت و بلافاصله بعد از افطار برگشتیم. -بعدازظهر چهارشنبه (9 مرداد) با علی جون رفتیم مزار بی بی حسنیه.. خیلی خلوت بود: -شبهای قدر، من و تو خونه بودیم ولی داداشی ها می رفتن مسج...
2 آبان 1392

چهارشنبه دوم مرداد92

سلام عزیزدلم.. یه وقت نگی مامانم چه تنبل شده و خاطراتم رو دیر به دیر می نویسه.. این روزا  دلت میخواد ، از صبح تا شب  باهات بازی کنم. واسه همین اصلا فرصت نمیشه پای کامپیوتر بشینم.. اون یکی دو ساعت هم که میخوابی باید کنارت باشم وگرنه بدخواب میشی عزیزکم.. وقتایی هم که باباجون یا داداشی ها باهات بازی میکنن، باید به کارای دیگه ت برسم، مثل آشپزی . خب حالا که فرصت گیرم اومده، بذار سریع برم سروقت خاطرات این هفته هات: اول از بازی هات بگم: -سوار اسب یا کامیونت میشی و حدود نیم ساعت دور هال دورت میدم (بعضی وقتا چندبار در روز) ، فدات بشم! تو هم کلی ذوق میکنی و میخندی، ولی  تا سرعتم کم میشه اعتراض میکنی:  ...
2 آبان 1392

دوشنبه 24 تیر 92

ســــــــــــــــلام عشق من امروز بردمت مرکز بهداشت.. خدا رو شکر مشکلی نداشتی.. وزن: یازده کیلو و صدگرم دور سر: چهل و نه و نیم خیلــــی دوســتت داریـم نـانـازم..   ...
2 آبان 1392

یک شنبه 23 تیر 92

  سلام دوستان.. سلام ساتیار نازنینم.. برای انجام کاری ، باید می رفتیم مشهد.. هر چند که دلمون برای فامیل تنگ شده، ولی درست نبود که توی این روزا مزاحم شون بشیم. وسایل لازم رو برداشتیم و رفتیم خونه خودمون. توی حیاط: باباجون همون ساعت اول تابت رو نصب کرد. علی جون هم چند تا از آهنگ های تصویری رو ریخته بود توی  لپ تاپ ، تا بتونی همزمان با تاب خوردن، آهنگ هایی رو که خیلی دوستشون داری، ببینی: عکس هایی از زیارت حرم امام رضا(ع):   گشتی و گشتی تا بالاخره چیزی که نباید می دیدی رو دیدی: ...
2 آبان 1392

التماس دعا

یکی از خوانندگان محترم وبلاگ این نظر رو برام گذاشته : 10:12 5 تير 1392 سلام...ساتیار عزیز ...از طریق وبلاگت به دوستای خوبت بگو واسه علی کوچولو دعا کنند چون چهار روره که به دنیا اومده اصلا حالش خوب نیست ..هنوز بیمارستونه!علی پسر یکی از دوستان خوبمه...لطفا دعا کنید از خدا می خوام که هرچی زودتر حال علی کوچولو خوب بشه. لطفا شما هم برای سلامتی علی کوچولو دعا کنید!!!! ...
2 آبان 1392

یه خبر خیلی خوب

پیام سلامتی علی کوچولو و مامانش بهم رسید: "علی کوچولو خوب شد. قراره امروز مرخص بشه... از شما و همه عزیزانی که دعا کردند ممنونم. مامان و باباش خیلی خوشحالند. واقعا ممنونم" خدارو هزاران هزار بار شکر.. ...
2 آبان 1392