ღ♥ღ♥ ســــاتیـارجـــــون ღ♥ღ♥

شنبه اول تیر نود و دو

1392/8/2 13:59
نویسنده : مامان
1,238 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل عسل..ماچ

امروز ، مثل روزای قبل ، نرفتی وسط سفره بشینی..تشویق ماست و سالاد و سبزی ها رو  وسط سفره با هم مخلوط نکردی..تشویق گفتیم چه خوب!  ..از خود راضی

فقط با قاشق به ظرف خالی خورش خوری می کوبیدی..لبخند

گفتیم بذار بکوبه، گفتیم اگه بابا با کفگیر بکوبه توی اون ظرف طوری نمیشه، چه برسه به ضربه های قاشق این جوجه کوچولو..نیشخند

نهار قورمه سبزی داشتیم.. باباجون داشت برنج ها رو می کشید و منم داشتم سوپ تو رو پشت قاشقی می کردم، که یه دفعه دیدیم قاشق پایین اومد و ظرف ریز ریز شد..تعجبتعجبتعجبتعجب از ترس اینکه به ریزه های شیشه دست نزنی، سریع جمع و جور کردیم .. بابایی خوشحال بود که: ماشاالله زور پسرم زیاد شده..متفکر

وقتی همه چی روبه راه شد، یادمون اومد عکس نگرفتیم!کلافه

خیلی دوستت داریم طلاطلا..قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مهربون
1 تیر 92 17:24
سلام مامانیه ساتیار!راجع به نظرمتوجهش شدم فهمیدم برا ویرایش اینطور شدش!غرض عرض ارادت بود!که حاصل شد!!!!ایشالله

آفرین ساتیاری!دیگه بزرگ شد!!فکر کنم دور از چشم مامان و بابا بادی بیلدینگ هم کار میکنه!!!


سلام عزیزم.. خیلی ممنونم..

بعید نیست!!! این پسرا دور از چشم مامان و بابا چه کارا که نمی کنن.. که البته اشکالی هم نداره..


مامان پارسا
2 تیر 92 13:35
ماماني ساتيار جون ميخواسته زور بازوش رو بهتون نشون بده كه يه وقت بهش زور نگين


ممکنه.. اخه بعضی وقتها هم صداش رو برام کلفت می کنه و داد میزنه..
جلال
4 تیر 92 16:10
چشم حتما

مامان

ساتيار جون

الان فرسادم

بچتون خلي خوشگله

خدا واستون نگهش داره

و چرخش واستون بچرخه ايشاا...




خیلی لطف کردین.. ممنونم..

منطق پرواز
5 تیر 92 10:12
سلام...ساتیار عزیز ...از طریق وبلاگت به دوستای خوبت بگو واسه علی کوچولو دعا کنند چون چهار روره که به دنیا اومده اصلا حالش خوب نیست ..هنوز بیمارستونه!علی پسر یکی از دوستان خوبمه...لطفا دعا کنید


سلام.. خیلی ناراحت شدم..
برای خوب شدن حال علی کوچولو دعا میکنم و به خدا التماس می کنم..
سارا
9 تیر 92 0:38
اي ناقلاي شيطون بلا