ღ♥ღ♥ ســــاتیـارجـــــون ღ♥ღ♥

سه شنبه 31 اردی بهشت

1392/8/2 13:55
نویسنده : مامان
637 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر خوبم..ماچ

 سه روز بود که غیر از شیر ، چیزی نمی خوردی! وقتایی که خانوادگی تلاش می کردیم و چند قاشقی بهت غذا می دادیم ، گلاب به روی خوانندگان محترم، همه رو بالا میاوردی! نمی دونستیم به خاطر دندوناته یا سردل داری.. دیروز بهت یه کم جوشونده دادم ، خوشبختانه جواب داد و حالت بهتر شد. دیشب هم بهت آب آلوبخارای خیس شده دادم .. خدا روشکر که دیگه نیازی نیست ببریمت پیش دکتر..

 


 داداشی ها رو خیلی دوست داری، همیشه با لبخند و محبت به علی جون نگاه می کنی.. رابطه ت با صادق جون هم خیلی خوبه.. روز شنبه، صادق مواظب تو بود و من داشتم کارای خونه رو انجام میدادم، صادق تو رو بغل کرده بود و آروم به چپ و راست تکونت میداد و خیلی بااحساس می خوند: "ای جونم عمرم نفسم عشقم تویی همه کسم وای که چه خوشحالم تو رو دارم ای جونم.. "   یادم اومد که اوایل سال تحصیلی، مربیش بهش گفته بود :اگه ٩ تا دانش آموز دیگه مثل تو داشتم گروه سرودم توی کشور اول می شد.. دیروز عصر من و بابا و علی داشتیم چایی می خوردیم، صادق اومد و چون بی حوصله بود ، دراز کشید. تو زود رفتی و شروع کردی به ناز کردن سرش، صادق هم دستای تو رو ناز می کرد..


 31

میدونی این شیرینی به چه مناسبته؟ روز یک شنبه ، 29 اردی  بهشت, داداش علی اولین حقوقش رو گرفت.. شیرینی خریده بود با کلی کادو:

 31

31

31

31

31

دستت درد نکنه علی جون.. خدا بهت سلامت، شادی، برکت و نیک فرجامی عطا کنه ایشاالله..

 


عصر روز یک شنبه که با صادق جون بردیمت بیرون، برای اتاقت پارچه پرده ای خریدم (5 متر، 30 هزار) و چند عروسک بادی (سه تای اول دونه ای 1500ت و جغجغه بادی 750 ت):

31

31

 دیروز هم با کمک صادق پرده رو دوختم و باباجون نصبش کرد:

31

 مبارکه آقا ساتیار..

 خیلی دوستت دارم گل بی خارم..قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مهربون
31 اردیبهشت 92 21:35
سلااااااااام ساتیاری! خداروشکر خوب شدی
میگم صادق جون با ساتیار دوتایی خواننده شین!! بعد من بیام کنسرتتون برا دوتاون جیغ بزنم
مرسی داداشی!ایشالله خدا ی عمر سلامتی شادی و برکت بده !
مرسی مامانییییییییییییییییییییییییییییییی
جووووونم نیگاش کن بین عروسکا گوگووووووووووووولیییییییییییییییی
دستتون درد نکنه خیلی زحمت میکشین ممنون مامانی و بابایی انشالله همیشه سلامت و شاد باشین


نمیدونم چه جوری تشکر کنم.. خیلی خوب و مهربونی.. ایشاالله به همه ی خواسته هات برسی ..
مامان محمدرضا
1 خرداد 92 11:25
مبارك باشه جيگر خاله .
چه عروسكاي خوشملي .




خیلی خوش اومدین خاله جون.. ممنونم..
مامان سونیا
1 خرداد 92 12:40
الاهی چرا مریض شدی حدارو شکر خوب شدی دست مامان جونم بابت پرده درد نکنه پیش ما بیاید


خیلی ممنون خاله جون.. چشم حتما..
مهربون
1 خرداد 92 13:46
http://upload.tehran98.com/img1/v2zxdx2egnksvnjvrj.png

سلام مامانی! نمیونم اصلا شما از این خوشتون میاد یا نه!!!
دقت کنین بش!! ی چیه جالب توش هس!! امیدوارم هم ساتیاری هم خودتونو خوشحال کنه


حیف که همه خوابن .. وگرنه الان از خوشحالی جیغ می زدم..... وای!!!!!!!!!!!!! ممنونم مهربون.. خیلی غافلگیر شدم.. 11 ماه و 11 روز و 11ساعت و 11 دقیقه و 11 ثانیه.. وای!!!!!!!!!!!! مرسی عزیزدلم.... بوووووووووووووووووسسسس
مهربون
1 خرداد 92 15:18
اخجووووووون خداروشکر ک تونستم خوشحالتون کنم خداروشکر
لحظه جالبیه خودم عاشق این ساعتام.11.11 21.21 23.32 جالبن
خداروشکر از ته دلم خوشحالم



مامان محمدرضا
2 خرداد 92 15:59
مرسي عزيزم از جوابت

مرسي كه اينقدر مهربوني . هميشه محتاج دعاهات هستم


خواهش میکنم نازنینم..
رومینا
2 خرداد 92 18:05
خدا رو شکر که ساتیار جونم خوب شده مامانی چقدر خوبه که داروهای گیاهی به ساتیار میدی من زیاد تو این چیزها وارد نیستم مامانم هم همینطور . داداشی چه کار بامزه ایی کرده با حقوقش کادو گرفته دستش درد نکنه ساتیار جونم دوستت دارم (از طرف رادوین و مامانش)


ممنونم رومیناجونم.. برعکس مامان من توی این زمینه ها خیلی وارده، بعضی از فامیل بهش میگن دکتر.. منم تا حدودی توی خط دارو گیاهی هستم.. آخه برای بعضی از مریضی ها خیلی خوب جواب میده.. دیگه اولین حقوقش بود و دوست داشت همه مون رو خوشحال کنه.. .. منم خیلی دوستت دارم خاله جون، هم شما رو و هم رادوین جون رو..
مامان پارسا
5 خرداد 92 8:08
مبارك باشه گلم




مرســــی نازنیـــن..

سارا
7 خرداد 92 19:10
خدا رو شكر بهتري ساتيار جون ، دست داداشي مهربونت درد نكنه چه كادوهاي قشنگي... هميشه خوش و سلامت باشين


لطف دارین خاله جون.. چشاتون قشنـگ می بینه..
زهرا
15 تیر 92 17:09
عالی بود ساتیار جون زندگی 1 ساله شدنت



سلام خاله جـــــــــون.. خیلـــی خوش اومدین.. ممنونم.